فارس من| چرا اقبال تولیدکنندگان پوشاک برای تولید مانتو اسلامی کم است؟
حضور چند ساعته در میان تولیدکنندگان مانتو در جنوب غرب تهران نشان میدهد پای یک مدیریت اقتصادی در میان است، زیرا صفر تا صد بازار تولید مانتو بر پاشنه آشیل «اقتصاد» میچرخد!
گروه زندگی ـ آزاده لرستانی: یک ظهر گرم تابستانی روانه بازار امامزاده حسن در جنوب غرب تهران میشوم، جایی که برخی تولیدکنندگان مانتو در آنجا هستند و محصولاتشان را به سراسر کشور میفرستند، البته در این میان مغازهها و پاساژهای متعددی هم در این منطقه وجود دارد که به عرضه مانتو میپردازند، خیابانهای اطراف امامزاده حسن در این گرمای هوا شاهد حضور مردمی است که برای خرید آمدهاند، برای بررسی میدانی درباره این پویش فارس من «گرانی و نبود پوشاک اسلامی را پیگیری کنید» به سراغ بزرگترین فروشگاه عرضه مانتو میروم، گشت و گذار کوتاهی در این فروشگاه میزنم، قیمتهای الصاقی بر روی مانتوها سر به فلک گذاشته است، یک مانتو ساده بلند قیمتش کمتر از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان نیست. به سراغ قسمتی دیگر میروم که مانتوهای کوتاه که باید به آنها لقب شومیز داد، در آنجا قرار دارد، قیمتهای روی این مانتوهای کوتاه جلوباز در رنج قیمتی ۴۵۰ تا ۸۰۰ هزار تومان است. فروشگاه خلوت است، تلاش میکنم با رئیس فروشگاه صحبت کنم، اما موفق نمیشوم، جمعیت زیادی در فروشگاه نیست، البته در این فروشگاه مانتوهای اسلامی هم عرضه میشود آن هم با قیمت نجومی! با یکی از بانوان چند دقیقهای همکلام میشوم، متوجه میشوم با بُن کالایی که در دست دارد، میخواهد خرید کند که البته قرار است این خریدش در چند قسط با او حساب شود، شاید دلیل گرانی مانتوهای این فروشگاه همین باشد.
نمایی از یک مغازه مانتو در امامزاده حسن تهران چون قرار است پای سخن برخی تولیدکنندگان مانتو بنشینم، زیاد در این فروشگاه توقف نمیکنم، البته در میان راه باز به فروشگاه دیگری سر میزنم تا قیمتهای مانتو را در آنجا ببینم. وارد مغازه میشوم، مانتوهای کوتاه با رنگهای شاد و تند در پشت ویترین توجهم را جلب میکند، تعداد فروشندگان این مغازه زیاد است، اما از خریدار خبری نیست. منتها این مغازه قیمتهایش به نسبت به سایر مغازههای دیگر پایینتر است. در ابتدای ورود خودم را معرفی میکنم و رئیس مغازه تلاش میکند از مصاحبه طفره برود، اما وقتی به او میگویم سخنانش را بدون سانسور منتشر میکنم، راضی به گفتوگو میشود.
نمایی از مانتوهای اسلامی (رنگ تیره آنها به خاطر در قرار داشتن در ماه محرم و صفر است) آیا مسؤولان حواسشان به قیمتهای بالا مواد اولیه است؟ نامش «محسن فیض اللهی» است، سابقه فعالیتش در صنف پوشاک به ۱۷ سال قبل باز میگردد، وقتی از او میپرسم چرا عرضه مانتو اسلامی در مغازهها کم است؟ با تعجب پاسخم را میدهد: نگاه کنید در مغازهام انواع و اقسام مختلف مانتو وجود دارد، از مانتوهای بلند دکمهدار و جلو باز، مانتوهای عبایی تا مانتوهای کوتاه، مشتریهایم چادری و مانتویی هستند، البته خودم هم دستی بر آتش دارم و مانتو تولید میکنم، باید بگویم ما تولیدکنندهها بر اساس سلیقه مشتری مانتو تولید میکنیم.
«محسن فیض اللهی» که تولیدکننده و فروشنده مانتو است فیضاللهی با تأکید بر اینکه مشتری خواستار تنوع در عرضه مانتو است، میافزاید: الان مشکل ما اتحادیه و اماکن هستند که هر روز قانونی وضع میکنند، گاهی به مواردی گیر میدهند که نشان از سلیقهای بودن خواستههای آنهاست. اصلاً هم توجه ندارند من فروشنده باید به موضوعات دیگری مانند حقوق کارگرانم، مالیات و حتی دخل و خرج مغازه فکر کنم. در ایام کرونا هفت شعبه مغازهام تعطیل شد، اما آیا آنها پرسیدند ما چگونه باید درآمد کسب میکردیم. در همان شرایط مالک مغازه نصف اجاره را از ما طلب میکرد! او با بیان اینکه قیمتهای مانتوها تابعی از تورم موجود در جامعه است، اظهار میدارد: در این مدتی که شما در مغازه آمدید، تنها ۲ نفر برای خرید مانتو آمدند، قدرت خرید مردم کم شده است، برای ما هم درد است که حتی آنها نمیتوانند مانند ۴۹۵ هزار تومانی بخرند. مشکل عدم ثبات در قیمت مانتو به عدم حمایت از تولیدکننده و تغییر دقیقهای قیمت مواد اولیه بر میگردد. بنابراین در این شرایط از ما نخواهید که قیمتها را کاهش دهیم چون قیمت تمامشده مانتو بالا است.
نمایی از بازار امامزاده حسن «کُتهایی» که به جای مانتو در بازار قالب شده است بعد از این گفتوگو طبق قراری که داشتم خودم را به یک پاساژ سه طبقهای میرسانم که تعداد زیادی تولیدکنندگان مانتو وجود دارند، سراغ اولین تولیدکنندهای میروم که سه برادر با هم آن را میچرخانند، البته برادر بزرگتر دیگر برادرهایش را وارد این شغل کرده است. «ابراهیم ایوبی» از ۱۶ سالگی وارد این کار شده است و اکنون ۳۶ سال دارد، کمی منتظر میمانم تا صحبتش به تلفن تمام شود، در میان صحبتهایش با شخصی که پشت تلفن بود، متوجه میشوم که بعد از چند ماه هنوز طلب کارهای تولیدیاش را به او ندادهاند. وقتی موضوع گفتوگو را با او در میان میگذارم با لبخند جواب میدهد: ما برای صرفهجویی مانتوهای کوتاه تولید نمیکنیم، اصلاً برای ما فرقی نمیکند مانتوهای کوتاه تولید کنیم یا بلند، مهم تقاضای بازار است و اینکه خرج زندگی ما در بیاید.
«ابراهیم ایوبی» از سختیهای تولیدی مانتو میگوید ایوبی با تأکید بر اینکه طرحهای مانتو را تولیدکنندگان بزرگ طراحی میکنند، ابراز میدارد: البته اعتقاد دارم اینهایی که تولید میکنم مانتو نیست، بلکه شومیز است، اما خانمها آنها را بیرون میپوشند. قد مانتو برای مانتو کوتاه ۹۰ سانتیمتر است. آنچه را که این روزها به عنوان مانتو کوتاه میپوشند در واقع ما به عنوان «کُت» تولید کردیم. این موارد را هم در نظر بگیرید وقتی نمونههای کار تولیدی را در مغازه به مشتری نشان میدهیم که شامل مانتوهای بلند و کوتاه است، میگوید این مانتوهای بلند برای دهه ۶۰ و ۷۰ است؛ یعنی اصلاً این سبک را نمیپسندد و تقاضایی برای آن نیست. او ادامه میدهد: نوع سبک مانتوهایی که در خیابان جمهوری و هفت تیر ارائه شده است، قد کارها ۸۰ سانتیمتر است و تنخور این کار هم فیکس است. اینکه من بخواهم به تنهایی مبادرت به تولید مانتوی بلند کنم کفایت نمیکند، بلکه در این زمینه نیازمند عزم جدی و کمکهای اساسی از سوی مسؤولان را میطلبد.
طرحی که بسیار پر فروش است در این هنگام نگاهم به شومیزی میافتد که به نظر میرسد کیفیت چندانی ندارد و طرح چاپی روی شومیز هم حتی در شأن یک بانوی ایرانی نیست، وقتی از ایوبی میپرسم چرا چنین کاری تولید میکنید، در جوابم پاسخی را میدهد که مرا به فکر فرو میبرد، او میگوید: همین کاری که شما میگویید کیفیت ندارد، یکی از طرحهای پرفروش بازار است و به علت قیمت بسیار پایینش مشتری زیادی دارد. خب! در این وضعیت اقتصادی تأمین یک مانتوی با کیفیت و متناسب ــ به قول شما مانتوی ایرانی ــ برای خانواده هزینه زیادی دارد، برای همین طیف بیشتر خریدها به سمت و سوی مانتوی ارزانتر میرود. آقا ابراهیم دلش از هزینههای متغیری که به تولیدکنندگان مانتو تحمیل میشود، پُر است و بیان میکند: وقتی مالیاتها افزایش پیدا کرده، قیمت پارچهها ثبات ندارد، هر دفعه که برای تهیه پارچه میرویم قدرت خریدمان کمتر میشود، در کنار آن بالا رفتن اجارهها، هزینههای خیاط و زندگی؛ آیا راهی برای من تولیدکننده میگذارد که به فکر تولید کارهای با کیفیتتر و مانتوهای بلند بروم! میخواهم این را بگویم صفر تا صد تولید دست ما نیست، وقتی «بازار بزرگ» گران میشود و گران هم دست من تولیدکننده میرسد، طبیعی است گران دست مشتری برسد.
طاقهای پارچهای که به ناچار زودهنگام خریداری شدهاند هنوز صحبتم با آقا ابراهیم ادامه دارد که در آن سوی تولیدی چشمم به طاقههای پارچه دپو شده میافتد، از او میپرسم این پارچهها چینی است، جواب میدهد: نه! این پارچهها ایرانی است، این خریدها برای زمستان است و به علت گرانی بازار مجبور شدیم زودتر خرید کنیم، چون قیمت همین پارچه در زمستان چند برابر میشود. ببینید اگر قیمت پارچهها ثابت بماند و دولت هم از ما تولیدکنندگان حمایت کند، شرایط به گونهای دیگر میشود. این تولیدکننده مانتو «خاص» است! با چند نفر دیگر از تولیدکنندگان در بخشهای مختلف پاساژ گفتوگو میکنم عمده حرفهای آنها هم مانند صحبتهای فیضاللهی و ایوبی است، آنها میگویند: تا حالا هیچ گونه حمایتی از سوی مسؤولان برای تولید پوشاک اسلامی صورت نگرفته است (البته مسؤولان به تازگی قول دادهاند هوای تولیدکنندگان پوشاک اسلامی را از این به بعد خواهند داشت)، حتی در مالیات آنها هم تخفیفی صورت نمیگیرد، سختگیریهای سلیقهای اماکن هم مزید بر علت است، همچنین عدم ثبات قیمت پارچه بر این گرانی مانتو میافزاید. در این میان سخنان آنها متوجه میشوم که یک تولیدکننده مانتو در این پاساژ بر خلاف جهت آب حرکت میکند، برای همین راهی تولیدی او شوم، «مهدی متین» که در سال ۱۳۶۸ کارش را به عنوان یک چرخکار در هفت تیر و رسالت آغاز کرده است و وقتی به گذشته بر میگردد، میگوید: اگر به عقب باز گردم باز وارد این کار میشوم. در آن سالها دغدغهام این بود مانتویی باید برای بانوان تولید شود که مطابق با نظر اسلام باشد. در شروع کار توان مالیام نمیرسید و مجبور بودم برای مردم کارگری کنم. وقتی یک مقدار وضعیت اقتصادی روبرو شد، تک رنگ تک طاقه خریدم و در چهار سایز مانتو تولید کردم. برای اینکه بتوانم در این کار موفق شوم به صورت امانی مانتوها را به مغازهها میدادم تا آنها در آخر ماه با من حساب کنند.
«مهدی متین» پای عهدش با خدا ایستاده است آقا مهدی با توکل به خدا کارش شروع میکند و با خودش عهد میبندد بدون توجه به بازار فقط مانتوی اسلامی تولید کند، برای همین او تنها مشتریهای خاص خودش را دارد. متین از این شرایط راضی است و معتقد است برکت کارش زیاد است و خدا هم حسابی هوایش را دارد. او با گذشت این سالها اکنون برای خودش یک «برند» و تولیدی دارد، البته دیگر همراهی برادرانش را ندارد، چون کارهایی که تولید میکند گاهی پولش ۶ ماه بعد دستش میرسد، اما باز هم راضی است، او ادامه میدهد: هیچ گاه به دنبال اقتصاد آنچنانی نبودم، بلکه دنبال این بودم که روزی حلال در بیاورم و در این زمینه بیشتر رضایت مشتری برایم مهم است.
و بانوانی که باید میان مانتوها انتخاب کنند همت والایی که این روزها برای تولید مانتوی اسلامی کمیاب شده است از پاساژ که بیرون میآیم، توجهم به بساطهای کنار خیابان جلب میشود، آن هم فروش مانتو در کنار خیابان! یکی از این افراد که میخواست نامش پنهان بماند، میگوید: من قبلاً مغازه داشتم، اما به علت بالا رفتن اجاره مغازه و عدم توانایی مردم برای خرید مانتو مجبور شدم به بساط فروشی روی بیاورم و حتی چند ساعتی در روز هم در اسنپ کار کنم تا بتوانم خرجم را درآورم.
اینجا بازار امامزاده حسن تهران است با خودم کلنجار میروم در این بازار مانتو چه خبر است؟ تولیدکننده تمام هم وغمش این شده است که کارش را با هر سختیایی حفظ کند تا بتواند نانی را برای خانوادهاش ببرد، از سویی دیگر بانوانی که دغدغهشان خرید مانتویی اسلامی است و نمیتوانند تهیه کنند و گروهی از طراحان تنها به سود بیشتر فکر میکنند و هویت ایرانی اسلامی جامعه برایشان اهمیت ندارد. آیا کسی نیست این چرخه تولید مانتو از مواد اولیه تا عرضه آن در مغازه و در نهایت خرید توسط مشتری را مدیریت کند تا همه بتوانند از آن ذینفع شوند؟ پایان پیام/